Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5836 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
functionally
U
چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
extraneously
U
چنانکه وابسته بموضوع نباشد
maritally
U
چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
reflexively
U
چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
free port
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
as
U
چنانکه
in the event that
U
چنانکه
so that
U
چنانکه
how
U
چنانکه
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
permissively
U
چنانکه مخیرسازد
expressively
U
چنانکه مقصودرابرساند
cresuendo
U
چنانکه صداخردخرد
as is well known
U
چنانکه مشهور
gratifyingly
U
چنانکه خوشنودسازد
proper
U
چنانکه شایدوباید
pinchingly
U
چنانکه فشاراورد
admissibleness
U
چنانکه روا
so to speak
U
چنانکه گویی
as it deserves
U
چنانکه باید
coordinately
U
چنانکه یکجورباشد
insolubly
U
چنانکه اب نشود
prettily
U
چنانکه زیبانماید
dilatorily
U
چنانکه پرشود
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
pliably
U
چنانکه بتوان خم کرد
funnily
U
چنانکه خنده اورد
meetly
U
چنانکه باید و شاید
effusively
U
چنانکه گویی بریزد
interminably
U
چنانکه تمام نشود
pitfully
U
چنانکه سزاوارنکوهش باشد
privatively
U
چنانکه نفی یا استثناکند
passably
U
چنانکه بتوان پذیرفت
inadmissibly
U
چنانکه روایاجایز نباشد
according to his version
U
چنانکه او شرح میداد
according as
چنانکه بدان سان که
decreasingly
U
چنانکه روبکاهش گذارد
fitfully
U
چنانکه بگیردوول کند
convincingly
U
چنانکه متقاعد کند
prettily
U
بخوبی چنانکه باید
inexcusably
U
چنانکه نتوان معذوردانست
decrescendo
U
چنانکه صداخردخردضعیف شود
culpably
U
چنانکه سزاوارسرزنش باشد
irrecoverably
U
چنانکه بهبودی نپذیرد
invulnerably
U
چنانکه زخم برندارد
opprobriously
U
چنانکه رسوایی اورد
meetly
U
چنانکه در خور باشد
brilliantly
U
چنانکه برجسته باشد
medially
U
چنانکه درمیان باشد
perniciously
U
چنانکه زیان اورد
permissively
U
چنانکه اجازه بدهد
gratifyingly
U
چنانکه خوشی دهد
gruesomely
U
چنانکه وحشت اورد
inviolably
U
چنانکه سزاوارحرمت باشد
invisibly
U
چنانکه دیده نشود
inexpressively
U
چنانکه مقصودرا نرساند
heliocentrically
U
چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
comme il faut
U
چنانکه باید وشاید
meaningly
U
چنانکه مقصودرا برساند
sequoia
U
میباشد
gallium
U
میباشد
adeno
U
میباشد
adeni
U
میباشد
gametophyte
U
میباشد
afro
U
میباشد
aceto
U
میباشد
aden
U
میباشد
ad
U
میباشد
afr
U
میباشد
ads
U
میباشد
retroactively
U
چنانکه شامل گذشته شود
epidemically
U
چنانکه همه جاسرایت کند
engagingly
U
چنانکه سرگرم یامشغول کند
organically
U
چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
interchangeably
U
چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
euphoniously
U
چنانکه بگوش خوش ایندباشد
causatively
U
چنانکه دلالت برسبب نماید
hereditably
U
چنانکه بتوان ارث برد
inviolately
U
چنانکه بی حرمت نشده باشد
onerously
U
چنانکه مستلزم انجام تعهدی
inseparably
U
چنانکه نتوان سوا کرد
irrefragably
U
چنانکه نتوان تکذیب کرد
presentably
U
چنانکه بتوان پیشکش کرد
intelligibly
U
واضحا چنانکه بتوان دریافت
commendably
U
چنانکه شایان ستایش باشد
inexpressibly
U
چنانکه نتوان بیان کرد
inappreciably
U
بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
peerlessly
U
چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
sanguinarily
U
چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
indefensibly
U
چنانکه دفاع بردار نباشد
piquantly
U
چنانکه دهن رامزه بیاورد
perceptibly
U
چنانکه بتوان درک کرد
prepossessingly
U
چنانکه جلب توجه نماید
as is well known
U
چنانکه همه کس بخوبی میدانند
inexpressively
U
چنانکه زبان دار نباشد
objectiveness
U
چنانکه در خارج معقول باشد
fadelessly
U
چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
pleasingly
U
چنانکه خوش ایند باشد
grandiosely
U
بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
pestilently
U
چنانکه برای اخلاق مضرباشد
practicably
U
چنانکه بتوان اجرا نمود
perplexingly
U
چنانکه گیج یا حیران سازد
immovably
U
چنانکه نتوان جنبش داد
intangibly
U
چنانکه نتوان درک کرد
intangibly
U
چنانکه نتوان احساس کرد
assumably
U
چنانکه بتوان فرض کرد
inexhaustibly
U
چنانکه تهی یاتمام نشود
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
he is a man he is sick
U
وی مریض میباشد
colourably
U
چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
changeably
U
چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
invidiously
U
چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
penitentially
U
چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
inscrutably
U
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
illustratively
U
چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
persuasively
U
چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
inerrably
U
چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
cogently
U
چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
exhaustively
U
چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
to kick over the traces
U
لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
incommunicably
U
چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
sententiously
U
چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
admissibly
U
بطور قابل قبول چنانکه روا
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
contemptibly
U
چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
paradoxically
U
چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
pardonably
U
چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
adequately
U
باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
laboriously
U
ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
function
U
وفیفه
sorb
U
وفیفه
taskwork
U
وفیفه
roles
U
وفیفه
role
U
وفیفه
tasks
U
وفیفه
functioned
U
وفیفه
pensions
U
وفیفه
pension
U
وفیفه
serviced
U
وفیفه
service
U
وفیفه
worked
U
وفیفه
work
U
وفیفه
obligations
U
وفیفه
obligation
U
وفیفه
that is your duty and not mine
U
نه وفیفه من
inofficious
U
بی وفیفه
duty
U
وفیفه
functions
U
وفیفه
task
U
وفیفه
activities
U
وفیفه
responsibility
U
وفیفه
activity
U
وفیفه
assignments
U
وفیفه
responsibilities
U
وفیفه
office
U
وفیفه
offices
U
وفیفه
assignment
U
وفیفه
devoir
U
وفیفه
custodian
U
بستههای دیسک و ..... میباشد
iodine
U
عنصرشیمیایی که علامت ان I میباشد
custodians
U
بستههای دیسک و ..... میباشد
iodin
U
عنصرشیمیایی که علامت ان I میباشد
commensurably
U
چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
accountably
U
بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
corrigibly
U
چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
indefeasibly
U
بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
adorably
U
چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
retrospectively
U
چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
implacably
U
از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
inextricably
U
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
discreditably
U
چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
to eat humble pie
U
پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
accordantly
U
بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
nutritively
U
چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
relevantly
U
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
nutritiously
U
چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
picturesquely
U
چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
movably
U
چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
indescribably
U
چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
flowerily
U
چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
office
U
کار وفیفه
Recent search history
Forum search
1
In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
3
as red as a rose
1
مرض سینه وبغل
1
Material-dependent representative
2
bioconjugated
1
استخدام عبارت از پرکردن و پرنگهداشتن پست های خالی درتشکیل سازمان به اساس اهلیت، لیاقت و شایستگی میباشد
2
credit score
1
چندمین
1
Bravetown
2
انرژی پتانسیل
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com